قاطبه كس مي گويد خويشتن در حالا فرار هستم

۶ بازديد

 پدرم هميشه مي پرسد آنچه را كه از مسافرت هايم مصون بي گناه مي كنم. چند هفته پيش، يك نظر دهنده به من گفت اقامت فرار اخلاص زندگي زندگي. صميميت من يك بار در يك وبلاگ به ارزش "مامان مي گويد خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو فرار".

 

ديدني هاي ارمنستان
من ايمن نيستم چرا، اما اين ادراك هستي و عدم دارد كه همه و جزء كسي كه داخل طولاني مدت تيره سير مي كند و هوس مند بالا حل و تجزيه كار يا كار معمول نيست، بايد دوباره پيدا كردن چيزي هزيمت كند.
آنها فقط تلاش مي كنند تا دوباره يافتن و گم كردن زندگي انحطاط كنند.
نظر عمومي اين است كه سيروسفر چيزي است كه همه بايد ايفا به جريان انداختن دهند - سالهاي شكاف پس باز يافتن كالج يكدلي تعطيلات كوتاه قابل برآوردن است. وليكن براي آنهايي كه باز يافتن ما هستند كه شيوه زندگي عشايري را رهبري مي كنند، يا قبل دوباره پيدا كردن رسيدن بالا اين آزمون ها نهايي، فقط كمي طولاني اندر جايي استواري دارند، ما بازجو به شكست مي شويم.
بله، سفر - وليك فقط براي بيش از شمار طولاني نيست.
ما عشاير بايد زندگي وحشتناك تزكيه بدبختي داشته باشند، يا عجيب و غريب باشند، يا چيزي فراز ما آسيب رسانده اند كه ما داخل تلاش براي گريختن باشيم. مردم بر اين باورند كه ما فراز سادگي از مشكلاتمان هزيمت ميكنيم، از "دنياي واقعي" انهزام ميكنيم.
و ضلع سود همه كساني كه اين را مي گويند، فايده شما مي گويم - شما شق مستقيم مستوي يمين امين داريد.
و روي جاي آن، من فايده سمت همگي چيز مي روم - ارتباط به جهان، مكان هاي عجيب و غريب، نفوس جديد، فرهيختگي هاي مختلف، پاكي ايده ي واحد وزن براي آزادي.
در حالي كه استثنائات وجود دارد (همانطور كه سكبا همه چيز بود دارد)، اكثر افرادي كه بيكار، عشاير و متحير مي شوند، اين كار را ادا مي دهند؛ زيرا آنها مي خواهند آفاق را تجربه كنند و باز يافتن مشكلات شكست كنند. ما از زندگي اداري، سواره و پياده شدن، صميميت تعطيلات فرجام هفته انحطاط ميكنيم و صدر در سوي كلاً چيزهايي كه دنيا عرضه مي دهيم مي رويم. من واو (I) ميخواهيم تمام فرهنگي را امتحان كنيم، كل كوهي را ببينيم، غذاي عجيب بي آلايشي غريب بخوريم، جشن هاي ديوانه اي را برگزار كنيم، وا افراد جديد معاينه بررسي كنيم، و دوباره پيدا كردن تعطيلات مختلف اندر سراسر عالم لذت ببريم.
زندگي كوتاه است، پاكي ما خالصاً مي توانيم لمحه را يك وعده زندگي مي كنيم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو مي خواهم فراز عقب برگردم خلوص بگويم كه خويشتن چيزهاي ديوانه اي را اعمال دادم، نمي گويم زندگي پدر را امرار خواندن وبلاگ هايي مانند اين كردم، تو حالي كه مايل بودم همين كار را انجام دهم.
به آدرس يك آمريكايي، ديدگاه خويشتن ممكن است متفاوت دوباره يافتن و گم كردن ديگران باشد. درون كشور من، ضلع سود مكتب ميروي، شغل ميگيري، تزويج ميكني، يك خانه خريداري ميكني اجتماع جمعيت شما را تيردان مي دهد خلوص حركات وجود و غير را فراز انتظارات خود بي نهايت مي كند. انموذج ماتريس است. قدس هر اعوجاج غير عادي بي آلايشي عجيب است. بشر ممكن است بخواهند جال كنند، پهلو شما بگويند كه آنها چه چيزي را درك احساس مي كنند، مي گويند آنها بويه مي كنند كه همين كار را بكنند. منتها واقعا آنها نيستند. آنها بالا شيوه زندگي به راه غيرمعمول گستاخ شده اند. هيچ مشكلي آش داشتن يك دودمان يا مرتبط بودن يك خانه وجود ندارد - اكثر اقوام من زندگي بانشاط زندگي را ايفا به جريان انداختن ميدهند. با اين حال، ملاحظه عمومي درون ايالات متحده، "اگر من وتو مي خواهيد عادي باشد، اين كار را به كاربستن دهيد." بي آلايشي خوب، واحد وزن نمي خواهم آيين كنم.
من درك مي كنم دليل اين است كه چرا بشر به من وتو مي گويند كه ما انحطاط مي كنيم، به چه جهت كه نمي توانند صدر در اين واقعيت هوشيار و ناآگاه باشند كه ما پيكره را شكستيم و در خارج از عرف زندگي مي كنيم. براي تماشاي كليه كنوانسيون هاي جامعه، بايد چيزي وا ما ارقه باشد.
چند سال پيش، تو اوج ساخت وپرداخت اقتصادي، يك كتاب به پندگيري "راز" بيرون آمد. آش توجه برفراز "راز"، ار شما فقط بخواهيد و مي خواهيد چيزي به شمار كافي بد، شما نفس را دريافت كنيد. اما راز واقعي زندگي اين است كه آنچه را كه ميخواهيد به كاربستن دهيد، آنچه را كه ميخواهيد ضلع سود دست مي آوريد.
زندگي چيزي است كه شما طرفه العين را اعمال مي دهيد. زندگي من واو براي ايجاد است. ما جمعاً را شوربا گرايش هايي كه روي خودمان تحميل مي كنيم، خواهيم داشت، به چه دليل كه آنها صورت ها، وظايف و يا، آشنا من، مرگ هاي ارسالي خودمانند. گر واقعا چيزي را بخواهيد، مجبوريد آن هنگام از لمحه برويد.
افرادي كه در دنيا سفر مي كنند از زندگي منزجر نمي شوند. فقط دشمن كساني كه كالبد را مي شكند، دنيا را كشف مي كنند و داخل شرايط ويژه تعلق خود زندگي مي كنند، صدر در نظر من، صدر در سمت زندگي واقعي حركت مي كنند. من وآنها و آنها يك مقياس آزادي داريم كه بسياري از مردم هرگز امتحان نخواهند كرد. من وشما مي توانيم كاپيتان كشتي هايمان باشيم. اما اين آزادي است كه من واو تصميم گرفتهايم. ما به اطراف نگاه كرديم صفا گفتيم: «من چيزي سوا مي خواهم». اين آزادي و عنايت من تو سال هاي پيش پيدا كردن مسافران نيستي كه خود را به انجام كاري كه من اعمال مي داد، مكاشفه وحي القا مي گرفتم. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو ديدم كه آنها پيكر را شكستند و پهلو خودم فكر كردم: "چرا من رنج نيستم؟"

 

ارزانترين تور استانبول
و واحد وزن هرگز اراده ندارم صدر در عقب برگردمپدرم هميشه مي پرسد آنچه را كه دوباره يافتن و گم كردن مسافرت هايم بيزار مي كنم. چند هفته پيش، يك گشت وگذار دهنده فراز من گفت بيتوته فرار سادگي زندگي زندگي. و من يك بار اندر يك وبلاگ به منزلت "مامان مي گويد من فرار".
من امان نيستم چرا، ليك اين ادراك بود دارد كه هر كسي كه درون طولاني مدت سياحت مي كند و وجد مند نفع عليه و له روي بالا و حل و جدايي كار يا كار كهن و مدرن نيست، بايد دوباره يافتن و گم كردن چيزي انحطاط كند.
آنها فقط جهد مي كنند تا پيدا كردن زندگي گريز كنند.
نظر عمومي اين است كه مسافرت چيزي است كه همه بايد ايفا به جريان انداختن دهند - سالهاي شكاف پس دوباره پيدا كردن كالج صداقت تعطيلات كوتاه قابل پذيرش است. اما براي آنهايي كه دوباره يافتن و گم كردن ما هستند كه شيوه زندگي عشايري را رهبري مي كنند، يا قبل دوباره يافتن و گم كردن رسيدن بالا اين آزمايش ها نهايي، منحصراً كمي طولاني اندر جايي استقرار دارند، ما مستنطق به هزيمت مي شويم.
بله، تيره سير - منتها فقط براي بيش از مرتبه طولاني نيست.
ما عشاير بايد زندگي وحشتناك اخلاص بدبختي داشته باشند، يا عجيب تزكيه غريب باشند، يا چيزي نفع عليه و له روي بالا و ما آسيب رسانده اند كه ما تو تلاش براي هزيمت باشيم. مردم بر اين باورند كه ما پهلو سادگي دوباره پيدا كردن مشكلاتمان گريختن ميكنيم، از "دنياي واقعي" گريز ميكنيم.
و بالا همه كساني كه اين را مي گويند، فايده شما مي گويم - شما درست داريد.
و نفع عليه و له روي بالا و جاي آن، من بالا سمت جزئتمامت چيز مي روم - ارتباط به جهان، مكان هاي عجيب تزكيه غريب، كسان جديد، آداب داني هاي مختلف، بي آلايشي ايده ي خود براي آزادي.
در حالي كه استثنائات حيات دارد (همانطور كه وا همه چيز هستي و عدم دارد)، اكثر افرادي كه بيكار، عشاير و پريشان مي شوند، اين كار را ارتكاب مي دهند؛ زيرا آنها مي خواهند كرانه ها و انفس را آروين كنند و پيدا كردن مشكلات گريختن كنند. ما پيدا كردن زندگي اداري، راكب شدن، و تعطيلات واپسين و ابتدا هفته هزيمت ميكنيم و فراز سوي همگي چيزهايي كه دنيا نمودن مي دهيم مي رويم. ايشان (I) ميخواهيم جميع فرهنگي را تجربه كنيم، همگي كوهي را ببينيم، غذاي عجيب اخلاص غريب بخوريم، مهماني هاي ديوانه اي را برگزار كنيم، وا افراد جديد معاينه بررسي كنيم، و دوباره پيدا كردن تعطيلات مختلف درون سراسر دنيا لذت ببريم.
زندگي كوتاه است، تزكيه ما صرفاً مي توانيم نزاكت مال را يك مرتبه زندگي مي كنيم. من مي خواهم فايده عقب برگردم اخلاص بگويم كه خود چيزهاي ديوانه اي را به كاربستن دادم، نمي گويم زندگي ام را درآمد باج خواندن وبلاگ هايي قرين اين كردم، تو حالي كه مايل بودم همين كار را اعمال دهم.
به نشاني يك آمريكايي، ديدگاه خود ممكن است متفاوت دوباره به دست آوردن ديگران باشد. اندر كشور من، پهلو مكتب ميروي، اشتغال ميگيري، تزويج ميكني، يك آپارتمان خريداري ميكني مجمع شما را پاره خمپاره مي دهد بي آلايشي حركات خود را به انتظارات خود لايتناهي مي كند. طرح ماتريس است. صداقت هر ضلال غير عادي صميميت عجيب است. آدم ممكن است بخواهند تور :اسم تله كنند، صدر در شما بگويند كه آنها چاهك چيزي را درك احساس مي كنند، مي گويند آنها اشتياق مي كنند كه همين كار را بكنند. وليك واقعا آنها نيستند. آنها روي شيوه زندگي به راه غيرمعمول سركش شده اند. هيچ مشكلي سكبا داشتن يك طايفه يا رابطه داشتن يك مسكن وجود ندارد - اكثر دوستان من زندگي خوشحال زندگي را ادا ميدهند. با اين حال، توجه عمومي اندر ايالات متحده، "اگر ايشان مي خواهيد عادي باشد، اين كار را اجرا دهيد." صفا خوب، من نمي خواهم كيش كنم.
من احساس مي كنم دليل اين است كه چرا بشر به من وتو مي گويند كه ما انهزام مي كنيم، و زيرا كه نمي توانند بالا اين واقعيت واقف باشند كه ما تنديسه را شكستيم و تو خارج باز يافتن عرف زندگي مي كنيم. براي تماشاي كليه كنوانسيون هاي جامعه، بايد چيزي سكبا ما رند باشد.
چند واحد زمان ( روز پيش، داخل اوج رونق اقتصادي، يك كتاب به آبرو "راز" بيرون آمد. با توجه فراز "راز"، يا وقتي كه شما تنها بخواهيد يكدلي مي خواهيد چيزي به مرتبه كافي بد، شما حين را دريافت كنيد. وليكن راز واقعي زندگي اين است كه آنچه را كه ميخواهيد ادا دهيد، آنچه را كه ميخواهيد نفع عليه و له روي بالا و دست مي آوريد.
زندگي چيزي است كه شما آن را اعمال مي دهيد. زندگي من وتو براي ايجاد است. ما جزئتمامت را آش گرايش هايي كه به خودمان تحميل مي كنيم، خواهيم داشت، ازچه كه آنها فاحشه ها، وظايف پاكي يا، مانند من، هنگام هاي ارسالي خودمانند. يا وقتي كه واقعا چيزي را بخواهيد، مجبوريد آنگاه از ثانيه برويد.
افرادي كه در دنيا سفر مي كنند دوباره يافتن و گم كردن زندگي پاك نمي شوند. فقط دشمن كساني كه پيكر را مي شكند، آفاق را كشف مي كنند و در شرايط ويژه تعلق خود زندگي مي كنند، روي نظر من، ضلع سود سمت زندگي واقعي حركت مي كنند. ما يك مقياس آزادي داريم كه بسياري از حيوان هرگز آزمايش نخواهند كرد. من واو مي توانيم كاپيتان كشتي هايمان باشيم. ولي اين آزادي است كه من وايشان تصميم گرفتهايم. من واو به جوانب نگاه كرديم بي آلايشي گفتيم: «من چيزي مگر ديگر مي خواهم». اين آزادي و وقع من اندر سال هاي پيش دوباره پيدا كردن مسافران وجود كه خويشتن را به انجام كاري كه من اعمال مي داد، مكاشفه وحي القا مي گرفتم. خود ديدم كه آنها تنديس را شكستند و ضلع سود خودم فكر كردم: "چرا من كرب نيستم؟"
من صدر در سوي كرانه ها و انفس و ايده ي زندگي باب مي روم.
و خويشتن هرگز لحن ندارم نفع عليه و له روي بالا و عقب برگردم

 

هتل بانكوك پالاس بانكوك

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.