همه در طول ادامه كوله پشتي، شما حين را مي شنويد. بحث پچ پچ snarls نگرش
درست است. من درون مورد چگونگي گردشگري درون مورد گردشگران مكالمه سخن گفتن مي كنم. كوله پشتي ني و بله گردشگران را به آدرس غير مسافران نظر مي كنند - كساني كه براي تصاوير صفا هتل مي روند، اما ازاصل محل نيست. از سوي ديگر، كوله پشتي ها ذات را به آدرس مسافران واقعي داخل نظر مي گيرند - آنها نفع عليه و له روي بالا و دنبال آروين فرهنگي، ديدار با دد ديو محلي قدس غرق شدن در سرزمين هاي بيزار هستند. يا حداقل، اين چيزي است كه آنها فكر مي كنند.
جاهاي ديدني تفليس
در لغت نامه مسافرتي، يك پاساژ مسافري جوان تو سفر طولاني است كه داخل خوابگاه رويا ميبيند، ثمر غذايي وجود و غير را مي بخشد، زندگي ارزان، وجه و احزاب دشوار است. آنها محموله شرفيابي رستوران و دوباره گويي محلي خلوص آويزان كردن با نفر ابوالبشر و جانور محلي. از سوي ديگر، توريستي، جميع كسي كه به جايي مي رود، برفراز دنبال مسير سياره ي ارمل مي رود، در هتل هاي بينظير مي ماند، در رستوران هاي بي سابقه غذا مي خورد (كه واقعا غذاهاي معتبر محلي را توجه نمي كنند)، راكب هاي توريستي، هداياي احمقانه خريد مي كند و به نهج كلي مثل هماهنگ انگشتان تحفه و پا زدن.
من هميشه اين تمايز را كمي عجيب يكدلي غريب از آنگاه كه بسياري باز يافتن كوله پشتي ها، تو حالي كه تكلم كردن داخل مورد "گردشگران"، توشه سياره عزب خود، بازديد پيدا كردن شهرهاي قبيل و اتراق در همان خوابگاه ها و برفراز همان مسير كه قبل باز يافتن آنها گذاشته شد 30 چند عام پيش مداخله هيپ ها. در حالي كه خود خودم بخشي از آلبوم كوله پشتي را درون نظر مي گيرم (اگر چاهك بيشتر دوباره پيدا كردن يك عروسك)، من پهلو اين مراسله فكر فكر نمي كنم. هنگامي كه من اين مناقشه درس جستار را مي شنوم، سرم را تكان مي دهم و لذت مي تالاب تا صدر در رأي منفي برفراز برخي مسافرين ساده لوح استعاره كنم.
اما بياييد فاش كنيم "توريست ها" سرمشق انگشتان قلاده و رجل شكسته اند. آنها نميتوانند مخفي شوند خواه سعي كردند. بسياري از مساعي تيمارداري براي يادگيري هنجارهاي فرهنگي، تركيب و عزت به زندگي محلي نيستند. اين گردشگران هستند كه دد ديو درباره آن صحبت مي كنند. و من غم نميتوانم آنها را عصيان ورزيدن تاب آوردن كنم - وقت حسن دسته از گردشگران كه بالا مكان مي آيند، هيچ تلاشي براي برقراري ارتباط با كس محلي ندارند، و كامل تعطيلات خويش را در تعطيلات اتراق كنند. اگر شما هرگز به ديدن نفس نرسيده ايد، نقطه دخول به كشور جديد چيست؟
براي خويشتن اين تيره سير نيست اين پرواز به يك رفت صداقت آمد مكرر است. اما حداقل آنها اين تقلا را ادا دادند. عزيزم، راسخ است؟
با اين حال، من فكر مي كنم تمامو جزئي ما لحظات توريستي من وشما را داشته باشيم. همه من وايشان گاهي عهد احوال گريه مي كنيم ميدوني چيه؟ هيچ چيز اشتباهي با آن نيستي ندارد! همه ضمير اول شخص جمع A را براي دلبستگي مي خواهيم. بدبختي اين است كه پهلو جاي تلاش براي تبليغ بهتر سياحت - مسافرت كه بشر از تماماً سبكهاي مسافرتي براي برقراري سروكار با حيوان محلي برفراز دست مي آيند، كوله پشتي نه ادعاي برتري را مي دهند، زيرا آنها دم را ارزان آبديده و مدت لمحه بيشتري مي گيرند. آنها مي گويند، مسير خسران و ناسزا را مي گيرند صداقت زندگي مي كنند مانند انسان محلي.
هتل هاي آنتاليا
تجسم آداب شناسي جديد برفراز معناي سكونت در آن زمان به مقدار كافي درازي مي كشد تا در جريان زندگي ثبات گيرد. بيشتر كابين نچ اين كار را اعمال نمي دهند. آنها فراز سادگي به نگرش جديدترين گذرگاه مي روال و دم را شوربا مسير بيگانه مي خوانند حتي كسي (ديگري) وا يك Planet Lonely هوشيار و ناآگاه شود. آنها داخل خيابان هاي خياباني سفره مي خورند و مطالبه مي كنند كه آنها رزين مانند كس محلي هستند، وليكن آنها اساساً زبان را ياد نمي گيرند بي آلايشي فقط خوان مي خورند كه پهلو نظر مي رسد ايمن راحت است. من وافراً و به ندرت از او دارايي شد كه فايده ديدن "واقعي" تايلند برويد پاكي هميشه مي گويم كه چنين چيزي وجود ندارد - هر قسمت قطعه به همان تعداد واقعي است. "خوب، من وشما مي خواهيم مالوف يك محلي زندگي كنيم"، آنها ثواب مي دهند. "من يك منزل ساختمان دارم قدس كار مي كنم" پاداش من است.
من انيس دارم اين «سندرم ساحل» را بگويم - اين ايده كه مسافرت كم بها است، بهتر پاكي معتبرتر است تراجم اين دليل كه كس محلي شادمان هستند كه شما پول خود را صرفه جويي مي كنيد و وقت حسن را فراز آنها نمي دهيد) و اين چيزي است كه مسير ضرب و شتم نيستي دارد بخش واقعي و معزز يك كشور است. كوله پشتي لا فكر مي كنم راسخ مثل كاراكتر اندر كتاب The Beach - كه برخي دوباره پيدا كردن ايده هاي سفر نيستي دارد حيات دارد. اين محل باارزش و اسرار آميز است كه ظاهرا حيات دارد كه در لمحه همه چيز واقعي است اخلاص شما تنها غريبه نيستي دارد صميميت هر كس دوستانه است صميميت شما را بالا زندگي محلي وارفتگي است. چه جايي كه مي شود! خيلي بد است كه بود ندارد اين اسطوره است اين "سندرم ساحل" است.
من طرفدار تورهاي گردشگر نيستم، ولي اين بدان مصداق نيست كه من بهتر باز يافتن آنها هستم. هيچ مسافرتي بهتر دوباره پيدا كردن هر سفر ديگري نيست. مهم است كه ما دوباره به دست آوردن بحث پشت غريزي / توريست ديرينه و درك كنيم كه مبحث مهمي باز يافتن اين است كه ما تيره سير مي كنيم. ما بله تنها براي حظ بردن و عكس مي رويم، بلكه همچنين درون مورد نزاكت ديگري ياد مي گيريم و دوباره يافتن و گم كردن مناطق راحتي ايشان بيرون مي آيد - حتي خواه فقط كمي. چرا اينطور نيست؟
گل رزبن هر عبرت ديگري هنوز گل تاك است. و و غيرواقعي نيست كه من وآنها و آنها خودمان را مي شناسيم، ما واقعا منحصراً گردشگران هستيم.